جغد

ساخت وبلاگ

شنبه هفته پیش بود که بعد از کلی آوارگی و ناراحتی نقل مکان کردیم به خونه جدید 

خونه پدرشوهر رفتن منتفی شد و یه خونه باب میل من پیدا شد یه خونه ویلایی و پر از پنجره که هر روز کلی نور میپاشن توی خونه

و الان بعد از یک هفته تلاش بی وقفه برای سامان دادن اوضاع و خوابوندن فندق نشستم روی مبل و دارم ساندویچمو میخورم 

دو هفته قبل داشتن همچین شرایطی برام مثل رویا شده بود و الان من به اون رویا رسیدم 

خدای من شکرت :)



جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 91 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

توی نوشتن تنبل شدم  خیلی از ساعتای روز خیلی حرفا برای گفتن هست و دلم میخواد بیام بنویسم ولی خب توی شرایطی نیستم که هرکاری دلم خواست همون لحظه انجام بدم  باید خواسته هام رو با خواسته های فندق هماهنگ کن جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 113 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

تو تموم دوران بچگیام خونه تنها کسی که دوست داشتم برم و از ذوقش شبا خوابم نمیبرد  وقتی میرفتیم خونشون یواشکی بهش میگفتم خاله به مامانم بگو من اینجا بمونم  وقتی سال تحویل میشد حتی اگه نصف شب بود یا هر ع جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 84 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

این مدت که نبودم مشغول اثاث کشی بودم اونم برای بار سوم تو این چند ماه  زیبا نیست؟  خونه قبلی خیلی قشنگ و بزرگ و دلباز بود واقعا دوسش داشتم ولی خب اون زیبای بی وفا مارو دوست نداشت  دقیقا دوماه تو اون خ جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 102 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

چیدن اثاث خونه تموم شد و بعد از مدتها آرامش ناشی از تمیزی خونه بهم برگشت  واقعا اگه جلوی خودمو نگیرم این وسواس امونمو میبره  همونطور که پیش بینی میکردم این خونه دردسرای خاص خودشو داره سعی کردم باهاشون جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 95 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

نخودچی من توی ٩ماه و هفت روزگی دندونش شروع کرد به در اومدن امروز دیدم لثه بالا هم نیش زده و داره دندونش میاد بیرون یه دونه پایین و یه دونه بالا دراورده  سال قبل این موقعا شیکمم اندازه یه طالبی بیرون ز جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 89 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

این روزا از لحاظ روحی خیلی توی فشارم  دیرور عصر رفته بودم مهمونی و خیلی هم خوش گذشت بهم  توی راه برگشت توی آژانس یه لحظه تو ذهنم گفتم وای دارم میرم خونه دوباره  اصلا ازین فکر بهم ریختم که چرا خونه ای جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 92 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

  چند روز بود دنبال فرصت بودم سر حوصله بیام بنویسم  الان پسرک خوابید و اومدم  امروز هوا ابریه خونه تقریبا تاریکه پرده هارو نکشیدم کنار این تاریکیشو دوست دارم  صبح ظرفای مهمونی دیشب رو شستم و طاس کباب  جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 72 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

    من خیلی اهل خاطره بازی ام  اینطوری که میگم مثلا یک هفته قبل این موقع داشتم چیکار میکردم؟ یا یه ماه قبل؟ یا یکسال ؟  بعد حس و حال اون روز میاد سراغم این روزام مدام به پارسال این روزا فکر میکردم  تق جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 76 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01

  پارسال این موقعا دیگه کم کم کولیک دانیال داشت  خودشو نشون میداد  شب زنده داری ها و گریه های مداوم شروع شده بود  ساعت از ۳شب که میگذشت و باتری من قرمز میشد و صدای گریه های دردناک دانیال که تو گوشم می جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 81 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01